۱۳۸۶ اسفند ۲۴, جمعه

Nowruz, 1347


  • قرنهاست كه تمدن سربلند ما نظم طبيعت را شناخته و مبداء سال ايراني، مبداء گردش و حركت منظومه شمسي است. ايران سال را با طبيعت آغاز ميكند و طبيعت با بهار نو ميشود. ه
    وقتي نوروز 1347 با رقص شكوفه ها فرا ميرسد، سال 1968 كه در شبهاي يخ زده زمستان شروع شده كهنه و فرسوده شده است. ه
    پيكان يك محصول ايران است و به تمدن ايران، تاريخ ايران و دانش كهن ايران بستگي دارد. بهمين دليل پيكان سال خود را با طبيعت آغاز ميكند. ه
    پيكان 47 وقتي به بازار ميايد كه از عمر اتومبيلهاي 68 سه ماه سپري شده است. در دنياي تكنيك، در دنياي پرتلاش صنعت سه ماه مدت كمي نيست و آنها كه پيكان 47 ميخرند سه ماه از اتومبيل 68 در سراسر جهان پيش خواهند بود. پيكان 47 سه ماه نوتر، جوانتر و به تكنيك جديد نزديك تر است. نوروز امسال پيروزي سال 1347 و شكست سال 1968 است.
    ه

۱۳۸۶ اسفند ۲۲, چهارشنبه

Some offline messages...


انسان موجود عجيبي است! اگر به او بگوييد در آسمان خدا, يكصد ميليارد و نهصد و نود و نه ستاره وجود ‏دارد بي چون و چرا مي پذيرد اما اگر در پاركي ببيند روي نيمكتي نوشته اند: رنگي نشويد, فورا انگشت ‏خود را به نيمكت مي كشد تا مطمئن شود ‏
.
.
فرشتگان روزي از خدا پرسيدند : بار خدايا تو که بشر را اينقدر دوست داري غم را چرا آفريدي؟ خداوند گفت:غم را بخاطر خودم آفريدم چون اين مخلوق من که خوب مي شناسمش تا غمگين نباشد به ياد خالق نمي افتد
.

*جهت حفظ حقوق معنوی (کپی رایت سابق) باید عرض کنم که اینها رو طلا صادقی فرستاده!

۱۳۸۶ اسفند ۱۴, سه‌شنبه

لغت نامه جلسات "کارشناسی" دولتی در کشورهای در حال توسعه !

1. این بستگى دارد به... یعنى: جواب سوال شما را نمى دانم!

2. این موضوع پس از روزها تحقیق و بررسى فهمیده شد. یعنى: این موضوع را بطور تصادفى فهمیدم!

3. نحوه عمل سیستم بسیار جالب و دقیق است. یعنى: سیستم کار مى کند و این براى ما تعجب انگیز است!

4. کاملا انجام شده یعنى: تنها راجع به 10 درصد کار برنامه ریزى شده!

5. ما تصحیحاتى روى سیستم انجام دادیم تا آن را ارتقا دهیم. یعنى: تمام طراحى ما اشتباه بوده و ما از اول شروع کرده ایم!

6. پروژه به دلیل بعضى مشکلات دیده نشده، کمى از برنامه ریزى عقب است. یعنى: تاکنون روى پروژه دیگرى کار مى کردیم!

7. ما پیش بینی مى کنیم... یعنى: 90 درصد احتمال خطا مى رود!

8. این موضوع مستند نشده... یعنى: تاکنون کسى از اعضا تیم پروژه به این موضوع فکر نکرده است!

9. پروژه طورى طراحى شده که کاملا سیستم بدون نقص کار مى کند. یعنى: هرگونه مشکلات بعدى ناشى از عملکرد غلط اپراتورها است!

10. تمام انتخاب اولیه به کنار گذاشته شد. یعنى: تنها فردى که این موضوع را مى فهمید از تیم خارج شده است!

11. کل کوشش ما براى این است که مشترى راضى شود. یعنى: ما آنقدر از زمان بندى عقبیم که هر چه که به مشترى بدهیم راضى مى شود!

12. تحویل پروژه براى فصل آخر سال آینده پیش بینى شده است. یعنى: که تا آن زمان ما مى توانیم مقصر تاخیر در اجراى پروژه را کسى از میان تیم کارفرما پیدا کنیم!

13. روى چند انتخاب به طور هم زمان در حال کار هستیم. یعنى: هنوز تصمیم نگرفته ایم چه کنیم!

14. تا چند دقیقه دیگر به این موضوع مى رسیم. یعنى: فراموشش کنید، الان به اندازه کافى مشکل داریم!

15. حالا ما آماده ایم صحبت هاى شما را بشنویم. یعنى: شما هر چه مى خواهید صحبت کنید که البته تاثیرى در کارى که ما انجام خواهیم داد ندارد!

16. به علت اهمیت تئورى و عملى این موضوع... یعنى: به علت علاقه من به این موضوع!

17. سه نمونه جهت مطالعه شما انتخاب شده و آورده شده اند. یعنى: طبیعتا بقیه نمونه ها واجد مشخصاتى که شما باید بعد از مطالعه به آن برسید، نبوده اند!

18. بقیه نتایج در گزارش بعدى ارائه مى شود. یعنى: بقیه نتایج را تا فشار نیاورید نخواهیم داد!

19. ثابت شده که ... یعنى: من فکر می کنم که ...!

20. این صحبت شما تا اندازه اى صحیح است. یعنى: از نظر من صحبت شما مطلقا غلط است!

21. در این مورد طبق استاندارد عمل خواهیم کرد. یعنى: از جزئیات کار اصلا اطلاع ندارید!

۱۳۸۶ اسفند ۱۱, شنبه

Old Parents

An 80 year old man was sitting on the sofa in his house along with his 45 years old highly educated son. Suddenly a crow perched on their window.

The Father asked his Son, "What is this?"

The Son replied "It is a crow".

After a few minutes, the Father asked his Son the 2nd time, "What is this?"

The Son said "Father, I have just now told you "It's a crow".

After a little while, the old Father again asked his Son the 3rd time,

What is this?"

At this time some expression of irritation was felt in the Son's tone when he said to his Father with a rebuff. "It's a crow, a crow, a crow".

A little after, the Father again asked his Son the 4th time, "What is this?"

This time the Son shouted at his Father, "Why do you keep asking me the same question again and again, although I have told you so many times 'IT IS A CROW'. Are you not able to understand this?"

A little later the Father went to his room and came back with an old tattered diary, which he had maintained since his Son was born. On opening a page, he asked his Son to read that page. When the son read it, the following words were written in the diary :-

"Today my little son aged three was sitting with me on the sofa, when a crow was sitting on the window. My Son asked me 23 times what it was, and I replied to him all 23 times that it was a Crow. I hugged him lovingly each time he asked me the same question again and again for 23 times. I did not at all feel irritated I rather felt affection for my innocent child".

While the little child asked him 23 times "What is this", the Father had felt no irritation in replying to the same question all 23 times and when today the Father asked his Son the same question just 4 times, the Son felt irritated and annoyed.

So..

If your parents attain old age, do not repulse them or look at them as a burden, but speak to them a gracious word, be cool, obedient, humble and kind to them. Be considerate to your parents. From today say this aloud, "I want to see my parents happy forever. They have cared for me ever since I was a little child. They have always showered their selfless love on me.

They crossed all mountains and valleys without seeing the storm and heat to make me a person presentable in the society today".