۱۳۸۶ آبان ۳, پنجشنبه

Love & Cry!!

به کسي عشق بورز که لايق عشق باشه نه تشنه عشق چون تشنه عشق روزي سيراب مي شه ....
.
ما کسايي که به فکرمون هستن رو به گريه مي اندازيم. ما گريه مي کنيم براي کسايي که به فکرمون نيستن...

۱۳۸۶ آبان ۲, چهارشنبه

Rabbit's Thesis!!!!


پايان نامه خرگوش
يک روز آفتابي، خرگوشي خارج از لانه خود به جديت هرچه تمام در حال تايپ بود. در همين حين، يک روباه او را ديد.
روباه: خرگوش داري چيکار مي کني؟
خرگوش: دارم پايان نامه مي نويسم.
روباه: جالبه، حالا موضوع پايان نامت چي هست؟
خرگوش: من در مورد ايکه يک خرگوش چطور مي تونه يک روباه رو بخوره، دارم مطلب مي نويسم.
روباه: احمقانه است، هر کسي مي دونه که خرگوش ها، روباه نمي خورند.
خرگوش: مطمئن باش که مي تونند، من مي تونم اين رو بهت ثابت کنم، دنبال من بيا.
خرگوش و روباه با هم داخل لانه خرگوش شدند و بعد از مدتي خرگوش به تنهايي از لانه خارج شد و بشدت به نوشتن خود ادامه داد.
در همين حال، گرگي از آنجا رد مي شد.
گرگ: خرگوش اين چيه داري مي نويسي؟
خرگوش: من دارم روي پايان نامم که يک خرگوش چطور مي تونه يک گرگ رو بخوره، کار مي کنم.
گرگ: تو که تصميم نداري اين مزخرفات رو چاپ کني؟
خرگوش: مساله اي نيست، مي خواهي بهت ثابت کنم؟
بعد گرگ و خرگوش وارد لانه خرگوش شدند.
خرگوش پس از مدتي به تنهايي برگشت و به کار خود ادامه داد.
حال ببينيم در لانه خرگوش چه خبره
در لانه خرگوش، در يک گوشه موها و استخوان هاي روباه و در گوشه اي ديگر موها و استخوان هاي گرگ ريخته بود.
در گوشه ديگر لانه، شير قوي هيکلي در حال تميز کردن دهان خود بود.ـ

پايان
------------ --------- -
نتيجه
هيچ مهم نيست که موضوع پايان نامه شما چه باشد
هيچ مهم نيست که شما اطلاعات بدرد بخوري در مورد پايان نامه تان داشته باشيد
آن چيزي که مهم است اين است که استاد راهنماي شما کيست؟!!!!

۱۳۸۶ مهر ۲۵, چهارشنبه

خیال


بذار خيال کنم هنوز

ترانه هامو ميشنوی

هنوز هوامو داری و

هنوز صدامو ميشنوی

.

بذار خيال کنم هنوز

يه لحظه از نيازتم

اگه تمومه قصمون

هنوز ترانه سازتم

.

بذار خيال کنم هنوز

پر از تب و تاب منی

روزا به فکر ديدنم

شبا پر از خواب منی

.

بذار خيال کنم تو دلتنگيات

غروب که ميشه ياد من می افتی

تويی که قصه طلوع عشق رو

گفتی و دوست دارمو نگفتی

.

بذار خيال کنم منم

اونکه دلت تنگه براش

اونی که وقتی تنهايی

پر ميشی از خاطره هاش

اون که هنوز دوسش داری

اون که هنوز همنفسه

.

بذار خيال کنم منم

اونی که بودنش بسه

دوباره فال حافظو

دوباره تويه فالمی

.

بذار خيال کنم بذار

اگرچه بيخيالمی

..........................................................................................................................

۱۳۸۶ مهر ۱۷, سه‌شنبه

Googlers!!!!!!!!!


چرا کارکنان گوگل در هنگام کار دمپایی به پا میکنند؟

زماني که سر آشپز معروف گوگل ، چارلي آيرز Charlie Ayers ، معروف به شف چارلي، در سال 1999 در گوگل استخدام شد کارمند شماره 40 بود و تنها براي کمتر از 50 گوگلر غذا مي پخت اما در ماه مه 2005 که گوگل را - بمنظور تاسيس تعدادي رستوران زنجيره اي ارگانيک و با سرمايه و کمک مالي ميليون دلاري ساير کارمندان گوگل - ترک مي کرد براي بيش از 1500 نفر غذا سرو مي کرد.

تا زماني که در گوگل بود رابطه نزديکي با کشاورزان و دامداران منطقه بهم زد و همواره بهترين و سالمترين و تازه ترين ها را از آنها مي خواست ، جالب است :

تمام گاوها بايد فقط علف بخورند تا گوشتشان کم چربي باشد، تمام خوکها بايد عاري از نيترات باشند چراکه نيترات باعث سرطان مي شود، و تمام ماهي ها (ماهي براي رشد و بهبود کارکرد مغز انسان بسيار موثر و مفيد است) را بايد با قلاب و در حالت وحشي ( و نه با تور و گروهي ) صيد کنند تا مزه ي بهتري داشته باشد.

اين اواخر 5 کمک آشپز و 40 آشپز زيردستش بودند و خودش بيشتر اوقاتش را در دفترش و يا در ميتينگها و جلسات اداري صرف مي کرد.

اوايل که به گوگل آمده بود همه کارها از پختن نان تا تهيه منوها را به تنهابي انجام مي داد و حالا دلش براي آنروزها تنگ شده بود. روزنامه هاي مهم از جمله نيويورک تايمز و اکونوميست و صدها سايت و وبلاگ چارلي را مي شناسند و با او گفتگو کرده اند.

اهميت نقش چارلي در گوگل همتراز بالاترين مقامات مالي آن موسسه است. هزاران کارمند محلي و بين المللي گوگل متولد دورافتاده ترين نقاط دنيا هستند با انواع آلرژي ها و سليقه ها ، و شادابي فيزيکي و مغزي آنها اهميتي اساسي در پيشرفت مالي بيزينسي گوگل دارد بنابراين تلفيق درستي از تغذيه سالم و الگوريتم دقيق ، در تراز مالي هر شرکتي جواب مي دهد.

بويژه اينکه تمام غذاها و امکانات ورزشي ، پزشکي، مهد کودک، و غيره کارمندان گوگل کاملا مجاني است.

گوگل به کارمندانش اجازه داده تا 20 درصد از وقت کاري روزانه شان - و يا يک روز کامل در هفته - را به پروژه ها و کارهاي مورد علاقه خودشان، که ربطي به شغل شان ندارد، اختصاص بدهند تا فکرشان باز و رابطه شان با دنياي غير کامپبوتري بيشتر شود.

بهنگام حاملگي هم تا 75 درصد حقوق را به خانم ها مي پردازند. بطور کلي کار کردن در گوگل بيشتر شبيه زندگي غير رسمي در محيط دانشگاه و خوابگاههاي دانشجويي است.

مهندسين گوگل اجازه دارند در هنگام کار هرگاه دوست دارند کمي چرت بزنند تا مغزشان فرصت بيشتري براي مرور و تفکر داشته باشد.

مهندسين گوگل ماهانه تقريبا 1,043 kg مرغ و جوجه، 800 کيلو قهوه ، 250 کيلو پاستا ( ماکاروني و غيره)، و 60 کيلو حب
وبات و گندم مصرف مي کنند.

تفريحات و مسابقه هاي ورزشي واليبال و غيره که باعث شادابي و تحرک بيشتر خون به مغز مي شود هم جزيي از سياستهاي هفتگي در گوگل است. يکي از اين ورزشها wetLand walk(پياده روي در جنگل و پارک) است.

مجتمع اصلي گوگل در Mountain View پنج کافه ترياي اصلي دارد و قرار است که 14 کافه ديگر هم ايجاد شوند. نهار در تمام آنها و صبحانه و شام در بعضي کافه ها مجاني سرو مي شود. کافه هاي اصلي شامل Charlie's Cafe (پيتزا، بيسترو، انواع پاستا و غذاهاي ايتاليايي ، انواع دسر و غذاهاي هندي پاکستاني و جنوب غربي دنيا ) ، No-Name Cafe (غذاهاي تند، انواع سالاد و ساندويچ، غذاهاي گوشتي و 20 نوع غذاي مخصوص گياه خواران)، No-Name Cafe (غذاهاي آسيايي)، Charleston Cafe (غذاهاي امريکايي معاصر)، و Cafe 150 (غذاهايي با اسانس و ادويه جات مليتهاي مختال که از مزرعه هايي در شعاع 150 مايلي اين کافه پرورش و تهيه مي شوند) است.

اين کافه ها روزانه در حدود 1500-2300 صبحانه و نهار و شبها 600-800 شام مجاني سرو مي کنند و 85 کارمند گوگل در انها حضور مي يابند و معمولا هم حدود 125درصد غذا تهيه مي شود ( يعني 25 درصد غذاي اضافه براي ويزيتورها و ميهمانها).

نهار را بين ساعات 11:30 - 2:30 سرو مي کنند که بيشترين طرفدار را دارد اما صبحانه و شام کمتر طرفدار دارد.(در خانه صرف مي شود).

بهنگام نهار تمامي کارمندان گوگل کنار يکديگر مي نشينند و تجربه ها و پروژه هايشان را با هم در ميان مي گذارند. اين باعث مي شود که همه از پروژه هاي آينده گوگل با خبر مي شوند و کمتر کسي است که بي خبر از تجارب و پروژه هاي ديگران باشد. جالب اينکه سرگي برين (يکي از دو بنيانگزار گوگل) گياهخوار است.

انبارهاي مخصوص سرشار از انواع Ùˆ اقسام سبزيحات، ميوه، گوشت Ùˆ مرغ Ùˆ ماهي Ùˆ ميگو Ùˆ خرچنگ Ùˆ دهها نوع ادويه جات از سراسر دنيا ØŒ همگي تر Ùˆ تازه Ùˆ صد در صد اورگانيک Ùˆ اکثرا پرورش يافته در مزارع نزديک لوکيشن Ú¯ÙˆÚ¯Ù„ در منطقه Mountain View (Ú©Ù‡ باعث رونق اقتصادي آنها هم شده)ØŒ انواع Ùˆ اقسام تنقلات (بادام Ùˆ گردو Ùˆ ...) Ùˆ انواع مختلÙ
 شيرينيجان Ùˆ حبوبات Ùˆ دانه هاي گياهي تازه Ùˆ ارگانيک ØŒ Ùˆ انواع سرکه هاي
۱۰-۱۲ ساله طبيعي و روغن گل آفتابگردان ، و خلاصه بيش از 200 نوع مختلف دستور پخت غذا، روزانه چند هزار کارمند گوگل را زير نظر خانم Amyjo Johnson متخصص تغذيه گوگل سرو مي کنند .

محيط کاري گوگل بيشتر شبيه مهد کودک هاست و غذاخوري هايش شبيه نوعي سازمان ملل .

Cafe 150 به تنهايي روزانه 600 نفر را غذا مي دهد. همه چيز در گوگل طبيعي و ارگانيک است حتي صابون ها و محلول هاي ظرفشويي اش.

اينروزها نوع مخصوصي از چاي آرامبخش بنام kombucha هم در کافه ترياهاي گوگل طرفداران زيادي پيدا کرده که انرژي زا و تميزکننده هم هست. ...

تغذيه در گوگل ، بويژه بهنگام استخدام مهندسين کامپيوتر، نقشي استراتژيک و اساسي دارد:

بهنگام استخدام ، يک پکيچ recruiting kit مي دهند بنام " How to Care for Your Big, Wonderful High-Performance Brain." (چگونه از مغز بزرگ و فعال تان مواظبت کنيد).

در سر ليست اين بروشور، توصيه هاي غذايي مهمي شده از جمله استفاده اکيد از غذاهايي که اسيد آمينه زياد دارند همچون ماهي آزاد ( mackerel ) و ماهي سمون ( salmon ) و گردو و سبزيحاتي که برگهاي سبز زياد دارند و روغن گل آفتابگردان (منوي کافه ترياهاي گوگل سرشار از اين نوع مواد غذايي است).

توصيه هاي ديگري هم مي کنند :

دوري از سرب و محيط هايي که سرب دارند (سرب بتدريج باعث از بين رفتن سلول هاي مغز مي شود)، و ، تکان دادن انگشت هاي پا (اينکار به فعال شدن و تحريک مغز کمک مي کند) اتفاقا به همين دليل است که اکثر کارمندان گوگل بهنگام کار دمپايي به پا مي کنند تا انگشتانشان را راحتتر تکان بدهند.

Globalization (Interesting!!)

Finally, here is a definition of globalization I can understand and to which I can relate!

Question : What is the truest definition of Globalization?

Answer: Princess Diana's death.

Question: How come?

Answer:

An English princess with an Egyptian boyfriend


crashes in a French tunnel, driving a German car


with a Dutch engine, driven by a Belgian


who was drunk on Scottish whisky,

(check the bottle before you change the spelling),


followed closely by Italian Paparazzi, on Japanese motorcycles;


treated by an American doctor, using Brazilian medicines.


This is sent to you by An Iranian,

using Bill Gates's technology,


and you're probably reading this on your computer, that uses Taiwanese

chips, and a Korean monitor, assembled by Bangladeshi workers


in a Singapore plant, transported by Indian lorry-drivers,


hijacked by Indonesians, unloaded by Sicilian longshoremen,


and trucked to you by Mexican illegals.....


That, my friends, is Globalization!

۱۳۸۶ مهر ۱۰, سه‌شنبه

LoVe...

بگذار تا شیطنت عشق چشمان تو را بر عریانی خویش بگشاید. هرچند آن بجز معنی رنج و پریشانی نباشد. اما کوری را هرگز بخاطر آرامش تحمل مکن!