خیلی وقته که دارم به یه سری ایده فکر می کنم، عملا دارم سعی می کنم که یه سری چالش جدید رو توی زندگی هم به وجود بیارم و هم حل کنم. دیروز یه ایده جدید رو (در راستایی متفاوت از ایده های قبلی!) دوستی بهم پیشنهاد کرد. خیلی جالب بود و عملی(!) و نسبتا ساده، پروژه ای حداقل 5 ساله، با ریسک پایین و امکان موفقیت بالا با پشتوانه صنعتی، نکته ای که هنوز از اون در عجبم اینه که چطور چنین ایده ساده ای رو کسی دنبال نکرده و چطور زودتر به ذهن خودم نرسیده بود. و اینکه چطور میشه متفاوتش کرد و گسترشش داد.
چندتا نکته توی این اتفاق برام جالب بود:
1 - شبکه ارتباطی: در ارتباط نزدیک بودن با صنعت و اطلاع از نیازهایی که وجود داره خیلی می تونه به "خلاقیت جهت دار" و در نهایت "موفقیت" یک ایده صنعتی* کمک کنه. به عبارت دیگه، دنیای آکادمیک گاهی می تونه خیلی دورتر از نیازهای واقعی و کنونی که الان صنعت داره بره. به خصوص که اون چیزی که به عنوان "دانش" شناخته میشه، کمابیش دنباله رو موضوعاتی از پیش تعیین شده است.** که این هم البته به دلبل محدودیت منابع و تغییر استانداردهای آکادمیک در 30 سال گذشته ست. شاید بشه گفت که دنیای آکادمیک ماشینی تر شده.*** از طرفی گاهی هم در محیط آکادمیک چنان درگیر جزییات می شی که خیلی نیازهای بدیهی رو یا نمیبینی، یا ارزشی برای گسترشش نمی بینی.****
2 - استمرار: برای رسیدن به ایده های بزرگ قطعا بایستی از قدم های کوچیک شروع کرد. البته همیشه باید گوشه چشمی هم به تصویر کلان***** راهی که طی می شه داشت. اینکه در زمان صحیح قدم بعدی رو برداشت، نه زودتر که عملا قدم قبلی رو هم خراب می کنه و کار رو به انجام نمی رسه، و نه دیرتر که عملا چنان در قدم قبلی غرق شدی که دیگه انرژی لازم برای برداشتن قدم بعدی خیلی زیاد می شه. توی این موضوع عمل کردن در غالب یه تیم خیلی خیلی موثره.
3 - ریسک پذیری: خیلی از وقتها اگه بخوای دنبال چنین راهی بری، بایستی ریسک رو بپذیری، تیم (هم کاری و هم شخصی) درستی رو انتخاب کنی، و تلاش کنی!. بسیار تجربه جالبیه، و حتی اگه در کوتاه مدت "موفق" هم نشه، در درازمدت تجربه ای که به دست آوردی تو رو به سمت اهداف بزرگتری هدایت می کنه. ولی قطعا به پوست کرگدن نیاز داری****** و استقامت لاک پشت و یه مقداری هم امید!!
پس نوشت 1:
"موفقیت" رو شاید بشه یه مفهوم نسبی دونست. اینکه چه چیزی رو "موفقیت" بدونی بستگی به معیارها و اهدافی داره که می خوای بهشون برسی. به عنوان مثال گاهی اوقات افرادی رو ما "موفق" می دونیم، که خودشون چنین نظری ندارند! چون معیار موفقیت متفاوتی از اونچه ما تو ذهنمون داریم، دارن!
پس نوشت 2:
تمام اینها از دید یک دانشجوی رشته مهندسیه! قطعا در زمینه های مختلف، دیدگاه ها درباره دنیای آکادمیک و تاثیرش بر بهبود کیفیت زندگی روزمره متفاوته.
پاورقی:
* "Technological Entrepreneurship" در مقایسه با "Entrepreneurship" که این روزها بحثش خیلی داغه.
* "Technological Entrepreneurship" در مقایسه با "Entrepreneurship" که این روزها بحثش خیلی داغه.
** که البته این به خودی خودش بد نیست و منجر به ایده های جدید در درازمدت میشه.
*** Academia is industrialized! (نگفتم "صنعتی تر" که ابهام در مفهوم پیش نیاد!)
**** شاید به همین دلیله که بعضی وقتا over-qualified میشی.
***** Big picture
****** قابل توجه حامیان حیات وحش: این جمله صرفا سمبلیک بود!