۱۳۹۰ اسفند ۴, پنجشنبه

چجوری میشه آدما رو شناخت!

یه روزی روزگاری بود که تو مدرسه وقتی با یکی دوست می شدی، باید می دونستی بابا و مامانش چه کاره اند! خود این شده بود یه بحث که اصلا این که کسی رو بر اساس شغل باباش برای دوستی انتخاب کرد کار درستی نیست یا هست...خلاصه منم همیشه مشکلم این بود که این آدم بزرگا چقدر "سطحی" فکر می کنن!

 این روزا (حدود بیست سال بعد!) می بینم برای اینکه یه آدمی رو بشناسی باید ببینی چه کارست! نه اینکه خود کارش مهم باشه، بلکه چجوری به اینجا رسیده، پشتکارش، هدفش تو زندگیش، طرز فکرش! نه اینکه این تنها معیار باشه، ولی واسه خودش معیار وزینیه! حالا این "سطحی" فکر کردنم رو موندم چجوری توجیه کنم!


۱۳۹۰ بهمن ۲۳, یکشنبه

به چه زبونی بنویسم؟

از این به بعد متن هایی به زبان انگلیسی هم خواهم نوشت! گرچه دست و پا شکسته خواهد بود، ولی قطعا به دوستان غیر فارسی زبانم کمک می کنه که تفکرات (یا هذیون های) من رو دنبال کنن! به من هم کمک می کنه که تمرین نگارش به یک زبان دیگه هم داشته باشم. خیلی دوست داشتم که بتونم توی همین وبلاگ شاخه ای برای پست های غیر فارسی درست کنم ولی هنوز راهی پیدا نکردم. گرچه همیشه راهکار ساختن یه وبلاگ جدید وجود داره، ولی می دونم که فعلا اینقدر فعال نیستم که بتونم دوتا وبلاگ رو خیلی مرتب به روز کنم. (همین یکی هم خیلی مرتب به روز نمیشه!) اگه کسی می دونست چجوری میشه با حفظ همین آدرس قسمت انگلیسی زبان برای این وبلاگ درست کرد لطفا به من بگه. ممنون!