۱۳۸۸ مرداد ۲, جمعه

بازی های اخیر

و اما در مورد حوادث اخیر...

تا به حال مطلبی پیرامون اتفاقات اخیر ننوشتم و هنوز هم با اندکی تردید به آن نگاه می کنم، هنوز علامت سوال های بسیاری در ذهن من هست که برای پاک کردنشان راهکاری پیدا نکرده ام که هیچ،هر روز بر تعدادشان افزوده هم می شود. اما...

...اما فارغ از همه بازی ها، سیاست ها و سیاستمدارها، جناح ها و جناح بندی ها، دعواهای این طرفی ها و آن طرفی ها و حتی آن ها که بیرون گود استاده اند، آنچه که در این مسائل بسیار مرا رنجاند و متاثر کرد از دست رفتن جان انسان ها بود. وقتی که این بازی به خون آغشته شد، دیگر نمی توان از آن به سادگی گذشت که حتی اگر هم بگذریم و بخواهیم در کوچه پس کوچه های زمان گمش کنیم، آن مادری که داغدار فرزند خویش است هماره با صدای بلند به یاد ما می آورد...

چه زیبا گفت دوستی به من در همان روزهای اول که دوای درد مردم آگاهی است، به امید روزی که همه از دوای آگاهی چشیده باشند...

اسباب کشی از Yahoo360 به Blogger

بعد از مدتها و بعد از مشکلات بسیاری که برای Yahoo360 پیش آمد، بالاخره این سایت تعطیل شد. اکثر کاربران نگران اطلاعاتشون بودند مثل بلاگی که در آنجا داشتند و البته Yahoo این امکان را فراهم آورد که بلاگ را بتوان به صورت یک فایل استخراج کرد. نکته منفی برای من که به Blogger رو آورده بودم این بود که این سایت قابلیت بازخوانی این فایل را نداشت ولی پس از اندکی جستجو برای یافتن راه حل متوجه شدم که سایت Wordpress این امکان را در ابزار خودش دارد و از طرف دیگر با توجه به اینکه امکان انتقال پست های Wordpress به Blogger نیز وجود داشت، بر آن شدم که بلاگ سابق را به اینجا منتقل کنم و برای این کار ابتدا در سایت Wordpress فایل را بازخوانی کردم و سپس فایل بلاگ ایجاد شده در Wordpress را استخراج کردم و به کمک لینک زیر توانستم که آنها را به این وبلاگ منتقل کنم:
http://wordpress2blogger.appspot.com/


البته نکته جالبی که امروز فرهاد از من پرسید این بود که اصلا چه لزومی برای نوشتن یا حتی جابجا کردن وبلاگ قدیمی وجود دارد، این سوال من را اندکی به فکر برد که واقعا چرا؟!! شاید یکی از علل اینکه من با خودم لحظه ای مکث کردم این بود که وبلاگ قدیمی بیشتر از اینکه شبیه یک وبلاگ باشد، شبیه یک بایگانی از ایمیل ها و نکات جالب و خواندنی هست که از این طرف و آن طرف گرد آمده و کمتر از خودم چیزی در آنجا نوشته بودم، ولی وقتی مروری بر همان پست ها کردم، دیدم که حتی برخی جملاتی که از افراد مختلف در آنجا نقل کرده ام توانسته تاثیری در روند زندگی من داشته باشد و به نظرم به نوعی خاطراتی را در ذهنم زنده می کند که مرورشان گاه لذت بخش و گاه عبرت آموز است.

۱۳۸۸ تیر ۳۱, چهارشنبه

سفر

چند مدتیست که با دوستان بحث دارم بر سر اینکه سفری به شیکاگو داشته باشیم. شخصا علاقه مندم به سفر و اینکه صرفا در یک محل محدود نباشم و تا آنجایی که ممکنه بیشتر ببینم و بدین وسیله هم دید خودم رو افزایش بدم، هم بزرگتر فکر کنم و هم یادم بمونه که دنیا حول من نمی چرخه!!
گاهی با خودم فکر می کنم که چقدر شبیه این بازی های رایانه ای "استراتژیک" عمل می کنم و سعی دارم محدوده هایی رو که هنوز "تاریک" و ناشناخته هستند رو با سرزدنی "روشن" کنم. البته بایستی هزینه و زمان و انرژی لازم رو برای این کار در نظر گرفت ... در غیر این صورت محدوده های "تاریک" زیادی از قلم می افتند!!

۱۳۸۸ تیر ۲۶, جمعه

A Real friend

Plautus - "Nothing but heaven itself is better than a friend who is really a friend."

افسوس

ای افسوس از عمر رفته، افسوس
ای که تقدیر روبرویم نشسته، افسوس
ای که گاهی میزند بر دل
غبار تلخ آه اندود
ابر باران می بارد بر من
باز افسوس و باز افسوس
در دلم آهیست
پر ز گمراهیست
در پی راهی
مالرو
گاه کوچه باغیست
که رساند من را
به مقصدی دور
شاید اما
باشد آنجا خانه ای از نور
. . .

۱۳۸۸ تیر ۱۷, چهارشنبه

درسی تکراری

یک سری اصول هست توی زندگی بین آدم ها که هرکاری کنی از پررنگی اونا کاسته نمیشه، یه نمونش همونه که میگه اولین نفری که به فکر آدمه خود آدمه!!!
البته بعضی وقتها پیش میاد که دوستانی پیدا میشن بهتر از برگ درخت که در مواردی دلسوزیشون قابل تقدیره، در اینجور موارد بهتره که شخص متوجه لطف و محبت این دوستانش باشه، چون میشه با اندکی کم توجهی همین اندک دوستان رو به راحتی رنجوند و در ذهنشون خاطره ای به یادگار گذاشت که دیگه نشه با هیچ لکه بری پاکشون کرد!! از قدیم ندیما گفتن که پیدا کردن دوست خوب سخته و از دست دادنش خیلی آسون!!!
به امید دوستی های جاودانه و با صفا...