۱۳۸۶ تیر ۱۷, یکشنبه

Winner vs. Loser

سیدنی ، جی ، هریس نویسنده ای است كه برای برنده شدن در صحنه زندگی پیشنهاد های ساده ای ارائه می كند به بعضی پیشنهاد های او توجه كنید :

برنده متعهد می شود

بازنده وعده می دهد

برنده بیش از بازنده كار می كند و بیشتر از او وقت دارد

بازنده همواره به قدری گرفتار است كه نمی تواند به كارها ی به واقع ضروری بپردازد

برنده می گوید بیا برای مشكل راه حلی پیدا كنیم

بازنده می گوید هیچ كس راه حلی نمی داند

برنده ترجیح می دهد كه خود را مسئول شكست هایش بداند نه دیگران را و وقت زیادی را صرف عیب جویی نمی كند

بازنده شكست های خود را ناشی از تبعیض و یا سیاست می داند

برنده هنگامی كه از دیگران بدرفتاری می بیند آزادانه رنجش و آزردگی خویش را بیان نموده و سپس موضوع را فراموش می كند

بازنده در چنین شرایطی خشم و ناخشنودی خود را به زبان نمی آورد و زجر می كشد و با انتقام گرفتن از خود شرایط بدتری را فراهم می كند

برنده روی پای خود می ایستد و از اینكه دیگران به وی تكیه كنند احساس تحمیل شدن نمی كند

بازنده به كسانی كه از خودش قوی ترند تكیه می كند و عقده های خود را بر سر افراد ضعیف تر از خویش خالی می كند

برنده بازی سرنوشت و این حقیقت كه شایستگی ها را همواره پاداشی نیست بی آنكه دیدگاهی بدبینانه داشته باشد درك می كند

بازنده بی آنكه بازی های سرنوشت را درك كند بدگمان است

برنده می داند كه چگونه می توان جدی بود بی آنكه خشك و رسمی باشد

بازنده بیشتر اوقات خشك و رسمی است زیرا فاقد توانایی جدی بودن است

برنده سعی می كند كه رفتارهای خود را بر اساس نتایج منطقی آنها قضاوت كند و رفتارهای دیگران را بر اساس قصد ونیت آنها ارزیابی كند

بازنده رفتارهای خود را بر اساس قصد ونیت خویش و رفتارهای دیگران را بر اساس نتایج آن ها ارزیابی می كند

برنده دیگران را نكوهش می كند ولی آنان را می بخشد

بازنده نه قادر به نكوهش دیگران است و نه قادر به بخشیدن آنان

برنده در برابر افراد توانمند و ناتوان یكسان عمل می كند

بازنده به تملق قدرتمندان پرداخته و ضعفا را تحقیر می كند

برنده می خواهد مورد احترام دیگران باشد اما ذهنش را در گیر آن نمی كند

بازنده برای رسیدن به این هدف دست به هركاری می زند اما سرانجام با شكست رو به رو می شود و به هدف خود نمی رسد

برنده حتی زمانی كه دیگران وی را به عنوان یك خبره می شناسند می داند كه هنوز خیلی چیزها را نمی داند

بازنده می خواهد دیگران او را یك خبره بدانند و این نكته كه بسیار كم می داند را هنوز نیاموخته است

برنده نسبت به فضای اطراف خود حساس است

بازنده فقط نسبت به احساسات خود حساس است

برنده می داند كه اگر به مردم فرصت داده شود مهربان خواهند بود

بازنده احساس می كند كه اگر به مردم فرصت داده شود نامهربان خواهند شد

برنده می گوید باید راه بهتری هم وجود داشته باشد

بازنده می گوید تا بوده همین بوده و تا هست همین هست

بر گرفته از كتاب برندگان و بازندگان ترجمه مینو پرنیانی و پروین مصطفوی

۱ نظر:

Anonymous گفت...

گفتني ها رو كه گفتي...مي خواستم بگم اين حرفا رو بايد با آب طلا نوشت.. ولي الان فكر مي كنم واجب تر ملكه ذهن باشه تا ايكه نوشته بشه //