حکایتی از کریم خان زند
مردي به دربار خان زند مي رود و با ناله و فرياد مي خواهد تا كريمخان را ملاقات كند...
سربازان مانع ورودش مي شوند !
خان زند در حال كشيدن قليان ناله و فرياد مردي را مي شنود و مي پرسد ماجرا چيست؟
پس از گزارش سربازان به خان ؛ وي دستور مي دهد كه مرد را به حضورش ببرند...
مرد به حضور خان زند مي رسد و کریم خان از وي مي پرسد : چه شده است چنين ناله و فرياد مي كني؟
مرد با درشتي مي گويد دزد ، همه اموالم را برده و الان هيچ چيزي در بساط ندارم !
خان مي پرسد وقتي اموالت به سرقت ميرفت تو كجا بودي؟!
مرد مي گويد من خوابيده بودم!!!
خان مي گويد خب چرا خوابيدي كه مالت را ببرند؟
مرد مي گويد : من خوابيده بودم ، چون فكر مي كردم تو بيداري...!
خان بزرگ زند لحظه اي سكوت مي كند و سپس دستور مي دهد خسارتش از خزانه جبران كنند و در آخر مي گويد : اين مرد راست مي گويد ما بايد بيدار باشيم...
۷ نظر:
bah bah! mibinam k party bazi mikonio az bozorge khandanetun hekayat naghl mikoni:P:)
DOROSTE MA ZANDHA GHAYURIMMMMMMMMMMM
dastane jalebo amoozandeyi bod.
rasti age gofti maghbareye Karim KHan kojast?!(albatr be sharti, az kasi naporsi!)
hala rasti Familetoon mishe!?(ma ham az nasle SHeikh Bahaiima:D)
کریم خان Ú†Ù‡ ØÙ‚ÛŒ داشته از پول بیت‌المال به کسی بده Ú©Ù‡ به Ùکر مال خودش نبوده؟ آیا اگر همهی مردم به این مشکل میخوردند باز هم میتوانستند تک تک خسارتشان را بگیرند؟!
(البته همهی اینا با Ùرض اینه Ú©Ù‡ این Øکایت درست بوده وگرنه ما با کریم‌خان پدرکشتگی نداریم! خدا رØمتش کنه)
ولی کلاً به نظرم باید این طرز تÙکر رو کتار بگذاریم Ú©Ù‡ دولت با دادن پول به مردم «Ø¨Ù‡ آن‌ها Ú©Ù…Ú© میکند»ØŒ چون اون پول در اصل متعلق به همهی مردم بوده نه عده‌ای Ú©Ù‡ آن را میگیرند! در واقع دولت وظیÙÙ‡ داره این پول رو به بهترین Ù†ØÙˆ خرج کنه نه این Ú©Ù‡ «Ù„زوماً» مستقیماً به شخص یا اشخاصی بدهد، چون در هر صورت تمام مردم کشور به مقدار مساوی در آن پول سهم دارند Ùˆ به هر کسی Ú©Ù…Ú© شود ممکن است به نوعی در ØÙ‚ بقیه اجØا٠شده باشد.
Mohammad Hossein jan,
mamnoon az hosne tavajohe shoma, vali man in dastan ro be in angizehaii ke shoma tahlil kardi inja nagozashtam. maani dastane hamooni hast ke tuye matn neeveshteh, harkasi bardashte khodesho dare.
movafagh bashi.
ارسال یک نظر