۱۳۸۸ مرداد ۱۵, پنجشنبه

زمان

چند روز پیش با یک دوست قدیمی در بافالو صحبت می کردم، از هر دری سخنی راندیم و گفتیم و گفتیم تا بر حسب اتفاق بحث رسید به زندگی مشترک، این دوست خوبم قبل از آمدن به اینجا ازدواج کرد و با خانمش به اینجا آمد، بسیار تعریف می کرد از زندگی مشترکشان و من هم خیلی خوشحال می شدم که می شنیدم... یک جای صحبتش به نکته جالبی اشاره کرد ... که تا تجربه نکنی متوجه نمی شوی چقدر لذت بخش است ... یاد صحبت های یکی از استادهایم راجع به دوره دکتری افتادم (در زمانی که هنوز میزان علامت سوال های ذهنم بیشتر از مقدار بحرانی بود*!!) که بر این عقیده بود که ممکن است نادانسته های زیادی در بدو ورود تو را بترساند ولی وقتی درگیر شدی** میتوانی قضاوت کنی و درک درستی پیدا کنی...
نکته مشترک هر دو قضیه این است که در هر دو مورد باید هزینه زمان را پرداخت کرد تا بتوان به یک سطح بالاتر رسید و در واقع "بعضی وقتها" خود زمان باعث این حرکت رو به جلو می شود، البته عامل لازم است و نه کافی، مثل "تلاش" که آن هم یک عامل لازم است ولی باز هم عامل کافی به حساب نمی آید!
مثال این قضیه را هم چند هفته پیش مشاهده کردم و آن هم دریافت گواهی ارتقا از student membership به associate membership در جامعه مهندسین عمران امریکا بود، فکر می کنم یکی از دلایل آن همین مدت زمانی بود که من عضویت دانشجویی داشتم، گرچه قاعدتا این موضوع تنها دلیل نبوده ولی بدون آن هم ممکن نبوده است!!


*یک اصل در طراحی که وقتی یک پارامتر از میزان بحرانی آن بیشتر باشد سیستم قابلیت عملکردی خود را از دست می دهد
**getting involved

هیچ نظری موجود نیست: