خیلی عجیبه... هر روز فکر می کنم بهش... سعی می کنم به خاطر بیارمش... ولی هر چی بیشتر سعی می کنم کمتر موفق میشم... انگار اصلا تجربه اش نکردم، و این منو بیشتر آزار میده... یادم میاد زمانی رو که تو زندگیم بود، از صبح تا شب، و باهاش چه کارهایی که نکردم، ولی الان اصلا هیچ خبری ازش نیست... کم کم دارم فکر می کنم که اصلا دیگه نمی دونم چه هست...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر