۱۳۸۶ مهر ۲۵, چهارشنبه

خیال


بذار خيال کنم هنوز

ترانه هامو ميشنوی

هنوز هوامو داری و

هنوز صدامو ميشنوی

.

بذار خيال کنم هنوز

يه لحظه از نيازتم

اگه تمومه قصمون

هنوز ترانه سازتم

.

بذار خيال کنم هنوز

پر از تب و تاب منی

روزا به فکر ديدنم

شبا پر از خواب منی

.

بذار خيال کنم تو دلتنگيات

غروب که ميشه ياد من می افتی

تويی که قصه طلوع عشق رو

گفتی و دوست دارمو نگفتی

.

بذار خيال کنم منم

اونکه دلت تنگه براش

اونی که وقتی تنهايی

پر ميشی از خاطره هاش

اون که هنوز دوسش داری

اون که هنوز همنفسه

.

بذار خيال کنم منم

اونی که بودنش بسه

دوباره فال حافظو

دوباره تويه فالمی

.

بذار خيال کنم بذار

اگرچه بيخيالمی

..........................................................................................................................

۲ نظر:

nazanin h گفت...

ziba bood , sher az ki bood? Chize jalebi ke didam hese nationalisty dar akhare sher bood manzooram >>HAFEZ-o (SHiraz)o FAL-o...... :)

ME گفت...

ghashang bood!khodet gofty?